کوچینگ آجیل مشکل‌گشا
کوچینگ من
کوچینگ و کوچ شدن برای من یک معجزه بود!
از وقتی که من وارد این حرفه شده‌ام این جمله را خیلی شنیدم که من برای حل مشکلم حتماً نیاز به یک مشاور و راهنما دارم که به من بگوید چه‌کار کنم!
اینکه کوچ فقط به حرف‌های من گوش می‌دهد و از من سؤال می‌پرسد و می‌گوید من به تو نمی‌گویم چه‌کار کنی!
من بهت کمک میکنم تا شناخت عمیق از خودت پیدا کنی
بتوانی پتانسیل‌های شخصی خودت را شکوفا و ارتقا بدهی
و در نهایت شما خودت بهترین کسی هستی که باتوجه‌به منابع و امکاناتت می‌توانی بهترین راهکارها را برای زندگی‌ات پیدا کنی.
اصلاً بدرد من نمی‌خورد و من انگیزه‌ای برای رفتن پیش کوچ ندارم.
چون من اگر خودم می‌دانستم که کاردرست چیست؟ که به این حال‌وروز نمی‌افتادم و به عبارتی مثل آهو در عسل گیر نمی‌کردم.
از دوستم برات بگم!
یادم می‌آید یکی از دوستانم حدود دو سال پیش که تازه دوره کوچینگم شروع شده بود، نزد من آمد و راجع به مشکلی که دررابطه‌با پسر نوجوانش دارد،
خیلی درد دل کرد و حسابی از دست پسرش دلخور بود.
من اجازه دادم کل حرف‌هایش را بزند و فقط مواقعی که به‌شدت گریه می‌کرد چندکلمه‌ای برای آرام‌کردنش به او می‌گفتم وقتی حرف‌هایش تمام شد،
بهش پیشنهاد دادم که من در کلاسم با یک خانمی آشنا شدم که دوره کوچینگش را کامل گذرانده و حتی الان در زمینه کوچ نوجوانان کار می‌کند و خیلی کاربلد هست
من خودم حتی چند تا از دغدغه‌هایم را با کمک این خانم برطرف کردم.
من فکر میکنم این خانم خیلی می‌تواند به شما کمک کند. دوستم نگاهی به من کرد و گفت من سال قبل هم برای همین مشکلم پیش روان‌شناس و مشاور رفتم و به من کلی راهکار هم دادند؛
ولی متأسفانه اصلاً برای پسر من جواب نداده حالا فکر می‌کنی یک کوچ که حتی به من راهکار هم نمی‌دهد، می‌تواند مشکل من را حل کند نکنه تو داری با من شوخی می‌کنی.
آجیل مشکل گشا شدم!
من در آن لحظه نتوانستم چیزی به او بگم و حتی ناراحت شدم کاشکی من زودتر دوره‌ام را تمام کرده بودم و خودم الان می‌دانستم چه‌کار کنم.
تقریباً سه ماه از آن زمان گذشته بود و جلسات کوچینگ با هم‌کلاسی‌ها آغاز شده بود و در حال برگزاری بود. طبق بازخوردهایی که از کلاسهایم گرفته شد اعتماد به نفسم برای جلسات کوچینگ بالا رفته بود که دوباره آن دوستم را دیدم درحالی‌که از برخوردی که آن روز بین او و مدیرش ایجاد شده
بسیار ناراحت بود و شروع کرد به تعریف کل ماجرا من هم به‌صورت ناخودآگاه شروع کردم از روش‌های کوچینگی استفاده‌کردن!
ناگهان توسط توسط دوستم بغل شدم و او کلی قربون صدقه ی من رفت!
تو آجیل مشکل‌گشای من هستی
علت بروز این مشکل برای من شفاف شد و این سوءتفاهم ناشی از کدام رفتار من بوده و رئیسم حق داشته فردا اول صبح می‌روم و همه چیز را برایش تعریف و از او عذرخواهی میکنم.
برای من خیلی خوشحال کننده بود؛به او گفتم من آجیل مشکل‌گشا نیستم کوچینگ آجیل مشکل‌گشا است.
شماره‌تلفن خانم کوچی که قبلاً به او اشاره شده بود، درخواست شد و اکنون به‌عنوان یکی از مشتری‌های پا به جفت کوچینگ شناخته می‌شود.
دلایل نرفتن به جلسات کوچینگ
- نداشتن انگیزه برای امتحان روش جدید
- عدم اطمینان به مقصد و نتیجه
- اضطراب و نگرانی برای امتحان راه جدید
- توهم دانشی دارد ونمی داند که کوچ می‌تواند به او کمک کند.
راهکارها
- ارائه جلسات کوچینگ رایگان
- ارائه نمونه‌هایی که از کوچینگ نتیجه گرفتند
- معرفی کوچینگ در رسانه‌ها
- فعالیت بیشتر کوچ‌ها برای آشنایی افراد
کوچینگ من از اینجا شروع شد، کلیک کنید!
دیدگاهتان را بنویسید